آيا اين گفته درست است كه امام مهدي(عج) بعد از ظهورش مساجد دو طبقه را خراب ميكند؟
پاسخ :
اشاره: ظهور حضرت مهدي(عج) ظهور حكمت و ظهور انجام دادن كارهاي حكيمانه است. حضرت كاري كه برخلاف عقل و حكمت باشد انجام نخواهد داد از اين رو اگر در بعضي از روايات سخن از خراب نمودن مساجد به ميان آمده علت آن نيز توضيح داده شده است كه يا براي اصلاح قبلة آن بوده و يا حالت اشراف بر خانههاي مردم دارد و يا در مسير جادهها قرار گرفتهاند. و از جمله ابوبصير از امام باقر ـ عليه السلام ـ نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: هنگام قيام قائم ما، يكي از كارهايي كه او انجام ميدهد، چهار مسجد در كوفه و هر مسجدي كه مشرف بر خانههاي ديگران باشد ويران كرده و آنرا به حالت سادگي ميگذارند.[1] اما مساجدي كه مشرف بر ديگران است علت آن معلوم است كه به جهت مزاحمت براي ديگران است. و خرابي چهار مسجد كوفه، بنياميّه به جهت سوء استفاده آنها را، ساخته بودند و در هنگام اسارت اهلبيت امام حسين ـ عليه السلام ـ محل عيش و عشرت آنها بوده است.[2] اما در خصوص خراب كردن مساجد دو طبقه ما به دليل يا حديثي در اين مورد برخورد نكرديم.
امام زمان (عج) مي تواند الآن تشكيل خانواده بدهد يا خير و اگر در جمع خانواده خود حضور داشته باشد لازمة آن پذيرفتن عهد حكومت ظالمان نيست لطفاً توضيح دهيد؟
پاسخ :
برداشت ما از اين سؤال اين است كه اگر آن حضرت تشكيل خانواده داده باشند از آنجا كه ازدواج به شناخته شدن حضرت مي انجامد از اينرو آن حضرت از زندگي غايبانه خارج خواهد شد خروج حضرت از غيبت باعث مي شود تمام عواقبي كه در روايات به عنوان عوامل پنهان زيستي امام مهدي (عج) ذكر شده دامنگير ايشان شود كه يكي از آن ها بر گردن گرفتن بيعت ظالمان است. پيش از پرداختن به پاسخ سؤال فوق توجه به اين نكته لازم است كه در مورد مسأله ازدواج امام مهدي (عج) ديدگاه هاي مختلفي وجود دارد اما به نظر مي رسد در اين باره نمي توان به نظر قاطعانه اي دست يافت يعني نه مي توان ازدواج آن حضرت را قطعي تلقي كرد و نه عدم ازدواج را حال سؤال اين است كه اگر امام مهدي ـ عليه السلام ـ ازدواج كرده باشند آيا ازدواج به گردن گرفتن بيعت ظالمان منجر خواهد شد؟ به نظر مي رسد پاسخ سؤال فوق منفي است و ازدواج امام مهدي ـ عليه السلام ـ به شناسايي حضرت منجر نخواهد شد بر اين مطلب دلايل مختلفي مي توان اقامه كرد: 1. در روايات متعددي به اين نكته اشاره شده است كه گروهي از افراد مؤمن و پرهيزگار كه از نظر مراتب معنوي رتبه هاي بلندي دارند در دوران غيبت امام مهدي ـ عليه السلام ـ را همراهي مي كنند. امام باقر ـ عليه السلام ـ در اين باره فرموده اند: «و ما بثلاثين من وحشة»[1] امام مهدي ـ عليه السلام ـ با وجود سي نفر تنها و بي مونس نخواهد بود.» بر اين اساس اگر ارتباط و همراهي اين گروه با آن حضرت به شناسايي ايشان در ميان مردم منجر نمي شود ـ كه نمي شود ـ پس اين امكان هم وجود دارد كه حضرت همسر داشته باشند و در عين حال به زندگي غايبانة ايشان هم لطمه اي وارد نشود به تعبير ديگر همسر حضرت نيز از نظر مراتب معنوي حائز رتبه هاي بالايي باشند و امر حضرت را مخفي نگاه دارند. 2. اين امكان نيز وجود دارد كه امام مهدي ـ عليه السلام ـ از ميان بانوان معمولي همسر انتخاب نمايند بدون اينكه هويت واقعي خود را براي آنان آشكار نمايند. به تعبير ديگر ما بر اين باوريم كه غيبت امام مهدي ـ عليه السلام ـ غيبت شخص نيست غيبت شخصيت است يعني اينگونه نيست كه به شكل معجزه گونه بدن حضرت به چشم ها ديده نشود بلكه آن حضرت در ميان انسان ها زندگي مي كنند ديده مي شوند و مي بينند اما از آنجا كه هويت ايشان بر مردم مخفي است ديده شدن آن حضرت به شناسايي شخصيتشان منجر نمي شود بنابراين اين احتمال هم احتمال معقولي است كه امام مهدي ـ عليه السلام ـ ازدواج كرده باشند بدون اينكه همسر ايشان از هويت واقعي آن حضرت مطلع باشند و از ين رو ازدواج امام مهدي ـ عليه السلام ـ به شناخته شدن و در نتيجه به بر گردن گرفتن بيعت ظالمان منجر نخواهد شد. براي مطالعه بيشتر رجوع كنيد به: جزيره خضرا در ترازوي فقه، نوشته جعفر مرتضي عاملي. امام سجاد ـ عليه السلام ـ فرمودند: چون قائم ـ عليه السلام ـ ما قيام نمايد خداوند بيماري را از ميان شيعيان ما مي برد. بحارالانوار، ج 52، ص 317
آيا در قرآن كريم نامي از حضرت مهدي برده شده است و آيا در قرآن كريم حرفي از انتظار و اينكه منتظر واقعي كيست و بايد داراي چه ويژگي هايي باشد، به ميان آمده است؟
پاسخ :
ابتداءً با ذكر يك مقدمه به فراز اول از سوال مي پردازيم. مقدمه: قرآن كريم براي معرفي شخصيت ها به مقتضاي حكمت و بلاغت از سه روش استفاده نموده است كه ذيلا بيان مي شود. 1. معرفي با اسم: اولين راه اين است كه شخصيت مورد نظر را با اسم معرفي مي نمايد، به طور مثال «و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل»؛[1] محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ نيست جز پيامبري كه قبل از او نيز پيامبراني بوده اند. 2. معرفي با عدد: در اين مورد به عنوان نمونه قرآن نقباي بني اسرائيل را اينگونه معرفي نموده است. مانند: «و بعثنا منهم اثني عشر نقيباً»؛[2] و از ايشان دوازده پيشوا برانگيختيم. 3. معرفي با صفت و ويژگي: قرآن پيامبر را با اين شيوه نيز معرفي نموده است، مانند آيه «الذين يتبعون الرسول النبي الامّي»[3]؛ همانان كه از اين فرستاد پيامبري كه درس نخوانده پيروي مي كنند و حضرت علي ـ عليه السّلام ـ را هم با صفاتش معرفي شده است، مانند آيه «انما وليكم الله ورسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون»؛[4] ولي شما تنها خدا و پيامبر اوست و كساني كه ايمان آورده اند، همان كساني كه نماز برپا مي دارند و در حال ركوع زكات مي دهند. اين قسم اخيركه معرفي با صفات است شايد بهترين راه معرفي باشد، زيرا اين نوع معرفي راه را بر سود جويان مي بندد چون نام قلابي مي توان درست كرد، اما تخلق به صفات، عملاً كار آساني نيست و قابل جعل نمي باشد. لذا در سورة بقره مي بينيم كه خداوند متعال بعد از آن كه طالوت را به اسم معرفي مي كند بلافاصله وي را با صفات و نشانه نيز معرفي مي نمايد تا جلوي هرگونه اشتباه احتمالي گرفته شود. در آنجا كه مي فرمايد: «انّ الله قد بعث لكم طالوت ملكا»؛[5] در حقيقت خداوند طالوت را بر شما به پادشاهي گماشته است. بعد مي فرمايد: «و قال لهم نبيهم ان آية ملكه...»؛[6] و پيامبرشان به ايشان گفت در حقيقت نشانة پادشاهي او اين است كه .. قرآن كريم در معرفي اشخاص از سه روش استفاده نموده است و بهترين روش معرفي اشخاص با صفات و ويژگي ها است. حال سوال اين است كه قرآن كريم حضرت مهدي (عج) را چگونه معرفي مي كند. با مراجعه به قرآن مجيد در مي يابيم كه نامي از حضرت مهدي (عج) در اين كتاب آسماني به صراحت بيان نشده است. همان گونه كه از حضرت علي ـ عليه السّلام ـ و ساير ائمه معصومين نامي به ميان نيامده است و عدم تصريح به اسم براساس مصالحي است كه خداوند عليم و حكيم بر آن آگاه است و اما بايد اذعان داشت كه تصريح به اسم تنها راه معرفي اشخاص نيست، بلكه از راه هاي ديگري مانند معرفي به صفات هم مي توان بهره برد. حضرت ولي عصر (عج) هم با برخي صفات و ويژگي ها و كارها شناسانده شده است. خداوند تبارك و تعالي مي فرمايد: «و لقد كتبنا في الزّبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون»؛[7] و همانا نوشته ايم در زبور پس از ذكر كه زمين را بندگان صالح من به ارث خواهند برد. حافظ قندوزي سليمان حنفي به اسناد خويش از امام محمد باقرو امام صادق ـ عليه السّلام ـ دربارة اين آيه مي گويد: عباد صالح كه در اين آيه آمده است حضرت مهدي (عج) و اصحاب او مي باشند.[8] به طور كلي انديشه مهدويت ريشه در كلام الهي دارد كه همان حقيقت رسيدن نهايي جامعه بشري به عدالت در تمامي ابعاد است. به گفته محققان و پژوهشگران اين عرصه بيش از دويست و پنجاه آيه دربارة حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ و بيش از پانصد روايت از پيامبرگرامي اسلام و ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ در تأويل و تفسير اين قسم از آيات بيان شده است.[9] كه تفصيل آنها در اين مختصر نمي گنجد، جهت اطلاع بيشتر به منابعي كه در پايان معرفي مي گردد رجوع فرماييد. و اما راجع به فراز دوم سوال كه آيا در قرآن كريم از انتظار و صفات منتظران سخني به ميان آمده است يا خير. در پاسخ به اين نكته بايد توجه داشت كه انتظار فرج و وظايف منتظران نيز ريشة قرآني دارد و انديشه اي است مشتمل بر عنصر خوش بيني نسبت به آينده و انديشة پيروزي نهائي حق بر باطل و غلبة قطعي صالحان و پرهيزگاران و كوتاه شدن دست ستمكاران و جباران كه در اينجا به يك مورد از آن آيات اشاره مي كنيم. 1. فقل انما الغيب لله فانتظروا اني معكم من المنتظرين؛[10] پس بگو جز اين نيست كه غيب خدا را است پس منتظر باشيد همانا من نيز با شما از منتظران مي باشم. حافظ قندوزي حنفي به اسناد خويش از امام صادق ـ عليه السّلام ـ درباره اين آيه مي گويد غيب حجت قائم (عج) در اين آيه مي باشد.[11] و اما منتظر واقعي كيست و داراي چه ويژگي هايي مي باشد؟ شايد از بعضي آيات بتوانيم پاسخ اين سوال را بدهيم كه قرآن كريم نيز دربارة منتظران و ويژگي هاي آن سخني به ميان آورده است، به طور نمونه به يك آيه اشاره مي كنيم: «يا ايها الذين آمنوا اصبرو و صابروا و رابطو و اتقّوا الله لعلكم تفلحون»؛[12] اي كساني كه ايمان آورده ايد شكيبايي كنيد و پايداري ورزيد و مرزباني كنيد و خداترس باشيد. امام باقر در همين راستا مي فرمايند، در انجام واجبات الهي و دستورات ديني شكيبا باشيد و در مقابل دشمنان ثابت قدم و استوار ايستادگي كنيد و همواره مرزبان پيشواي موعودتان حضرت مهدي باشيد.[13] گفتني است تفصيل خصوصيات را بايد از سنت توقع داشت و لزوم امامت به همين جهت است. منابع جهت مطالعه بيشتر: 1. عابدين زاده محمد، مهدي در قرآن، ناشر: لاهيجي، چ 1380. 2. فروز رضا، مهدي در قرآن، ناشر رايحه، چ 1376. 3. حسيني شيرازي، موعود قرآن، ناشر موسسه امام مهدي. 4. حسينعلي سعدي، فصلنامه تخصصي انتظار، شمارة 6، نام مقاله: شناخت وصاياي خورشيد پنهان، ص 299. 5. گوردي يزدي، انتظار، ناشر سيماي ولايت، چ 1380. 6. تلافي علي اكبر، آيين انتظار، ناشر موسسه فرهنگي نبا، چ 1378 7. مغيثي پور علي اكبر، انتظار فرج، نشر ايستا، چ 1380. 8. تحقيقات جمران، وظايف منتظران، نشر مسجد جمكران، چ 1379. 9. مولوي نيا، محمد جواد. سيماي مهدويت در قرآن، ناشر: امام عصر، چ 1381. امام سجاد ـ عليه السّلام ـ مي فرمايند: ن: 1376م انتظار الفرج من اعظم الفرج؛[14] انتظار فرج خود از بزرگترين گشايشها است.
مطابق روايات، خداوند متعال هنگام ظهور امام زمان عليه السلام امدادهاي غيبي را به کمک آن حضرت خواهد فرستاد که از آن جمله است:
1- عنصر ناگهاني و غفلت دشمنان:
مطابق روايات، حضرت هنگامي ظهور مي کنند که دشمنان، همه از ظهور او غافلند. و در دانش نظامي اين مطلب به خوبي روشن است که چقدر عنصر غفلت و ناگهاني هجوم در پيروزي بر دشمن تأثير دارد. امام زمان عليه السلام در توقيعي که به شيخ مفيد رحمه الله فرستاده فرمود: «... پس همانا امر ما به طور ناگهاني است...»(1)
2- ايجاد رعب و وحشت:
يکي ديگر از راه هاي نفوذ بر دشمن که در علم نظامي از آن بهره گيري فراوان مي شود ايجاد ترس و خوف و رعب در قلوب دشمن است، تا از اين راه تسليم گردند. نعماني به سند خود از امام صادق عليه السلام نقل کرده که فرمود: «أمر الله عزّوجلّ أن لا تستعجل به حتي يؤيده [الله] بثلاثه[أجناد]: الملائکه، و المؤمنين، و الرعب»(2)؛ «خداوند عزّوجلّ امر نمود تا به آن عجله نکني تا اين که او مهدي عليه السلام را به سه لشکر تأييد مي نمايد: ملائکه، مؤمنين و وحشت.»
3- جذب تمام مسلمين
يکي ديگر از تأييدات الهي در حقّ حضرت آن است که به عنايت الهي از راهي قيام خود را شروع خواهد کرد که مورد اتفاق تمام مسلمانان است. از جمله آن که: الف. ظهور خود را از مسجد الحرام شروع خواهد کرد که مورد اتفاق تمام مسلمانان است. ب. خطابه اي که در مسجد الحرام هنگام ظهورش مي خواند به امور مشترک و اتفاقي بين مسلمانان اشاره دارد. ج. قيام خود را با همان شعارهاي رسول خدا صلي الله عليه و آله شروع مي کند. د. مطالبه ي خون امام حسين عليه السلام مي کند.
4- تأييد از جانب ملائکه
از جمله تأييدات الهي نسبت به حضرت مهدي عليه السلام کمک فرستادن ملائکه براي ياري حضرت و قتال به همراه حضرت بر ضدّ ظالمان است. گنجي شافعي به سند خود از علي بن ابي طالب عليه السلام در حديثي در رابطه با مهدي عليه السلام نقل کرده که فرمود: «خداوند او را با سه هزار از ملائکه ياري خواهد کرد...»(3) قندوزي حنفي از کتاب «اسعاف الراغبين» صبان نقل کرده که در روايات فراوان آمده است که هنگام ظهور حضرت بر بالاي سر او فرشته اي ندا مي دهد: «اين خليفه ي خداست او را متابعت و پيروي کنيد... و همانا خداوند متعال او را با سه هزار فرشته ياري خواهد کرد...»(4) نعماني به سند خود از امام صادق عليه السلام نقل کرده که فرمود: «خداوند متعال او- مهدي عليه السلام- را با سه لشکر ياري خواهد کرد: با ملائکه...»(5) اين تأييد به نوبه خود در توجه مردم به حضرت نقش به سزايي دارد، زيرا هنگامي که مخالفان مشاهده کنند که حضرت مشمول نصرت فرشتگان خداوند است ترس سراسر وجود آنها را فرا گرفته و پي به الهي بودن اين قيام خواهند برد و در نتيجه طوعاً يا کرهاً خود را تسليم حضرت مي کنند.(6)
طبق روایات متواتر از طریق شیعه و سنى، كه قیام شكوه مند آن مصلح جهانى از سرزمین و از مسجد الحرام، كنار كعبه ى معظمه، آغاز خواهد شد و تعداد سیصد و سیزده تَن از اصحاب او كه فرماندهان لشكرى و كشورى آن حضرت هستند، در میان ركن و مقام، با آن حضرت بیعت مى كنند. آن گاه، تعداد دَه هزار نفر تكمیل مى شود و وجود مقدّس حضرت بقیه الله (عج) با سپاه دَه هزار نفرى، از مكّه حركت مى كنند و به اصلاح جهان مى پردازند.[1] مفضّل از حضرت صادق(علیه السلام) مى پرسد: «اى آقاى من! حضرت مهدى (عج) از كجا و چه گونه ظهور مى كند؟». حضرت فرمودند: «اى مفضل! او به تنهایى ظهور مى كند و به تنهایى كنار كعبه مى آید و به تنهایى شب را در آن جا مى گذراند.».[2] در روایت دیگرى مى فرماید: «چون مهدى به در آید، به مسجدالحرام رود. رو به كعبه و پشت به مقام ابراهیم بایستد. دو ركعت نماز گزارد. آن گاه فریاد برآورد: «اى مردمان! منم یادگار امام و یادگار نوح و یادگار ابراهیم و یادگار اسماعیل. منم یادگار موسى و عیسى و محمد... منم صاحب قرآن و زنده كننده ى سنّت...[3]
(بسم الله الرحمن الرحیم) اگرچه پنهانزيستي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) باعث شده است، در مقايسه با بقية پيشوايان معصوم(عليهم السلام) سخنان کمتري از آن حضرت به دست ما برسد؛ امّا آنچه در دست است ميراث گرانبهايي است که ميبايد هر چه بهتر، از آن، پاسداري و به مضامين آن توجه کرد.
البته شکي نيست سخنان حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) همانند تمام سخنان ديگر امامان(عليهم السلام) ميبايد، هم از جهت سند و هم از جهت دلالت مورد بررسي و دقت قرار گيرد. روشن است در پارهاي موارد، بلنداي مضمون اين سخنان، ما را از بررسي سند، بينياز ميكند؛ امّا بايد توجه داشت، اين کار فقط از دست کارشناسان مربوط بر ميآيد. البته در برخي موارد نيز سخناني به آن حضرت نسبت داده ميشود که غير قابل پذيرش است. آنچه در اين مباحث دنبال ميشود، نگاهي است کوتاه به بخشهايي از سخنان و نوشتههاي ارزشمند آخرين پيشواي معصوم(عليه السلام). با توجه به تمام محدوديتهايي که حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در دوران پدر بزرگوار خود و نيز دوران غيبت صغرا داشت، نبايد انتظار داشت مطالب فراواني از آن حضرت به دست ما رسيده باشد؛ امّا با وجود اين همه تنگناها، از آن حضرت، آثار پربرکتي به يادگار مانده که بسيار مهم و کار گشا است. در يک نگاه کلّي، ميتوان فرمايشهاي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را به سه مجموعه تقسيم کرد: مجموعة نخست: از ولادت تا آغاز امامت اين دوران، با ولادت آن حضرت آغاز و با شهادت امام عسکري(عليه السلام) پايان مييابد. در اين مدت، سخناني چند از آن بزرگوار نقل شده که به بيان برخي از آنها ميپردازيم. نخستين سخني که در اين دوران در دست است، فرمايش آن حضرت لحظاتي پس از ولادت است که کرامتي از آن حضرت ياد شده است. حکيمه دختر گرامي امام جواد(عليه السلام) در بخشي از حکايت شب ولادت حضرت حجت(عجل الله تعالي فرجه الشريف) آورده است: ... ابومحمد با صداي بلند فرمود: «اي عمه! فرزندم را نزد من آور». او را نزد وي بردم. او دو كف دستش را گشود و فرزند را ميان آن قرار داد و دو پاي او را به سينه خود نهاد. پس زبانش را در دهان او گذاشت و دستش را بر چشمان و گوش و مفاصل وي كشيد. سپس فرمود: «اي فرزندم! سخن گوي». نوزاد لب به سخن گشوده، گفت: اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه وَحْدَهُ لاشَرِيكَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ»؛ سپس بر اميرالمؤمنين و امامان(عليهم السلام) درود فرستاد تا آنكه بر پدرش رسيد و سکوت کرد.1 شيخ طوسي و شيخ صدوق با ذكر سند مينويسند: نسيم و ماريه گويند: چون صاحبالزمان به دنيا آمد، دو زانو بر زمين نهاد و دو انگشت اشاره را به سوي آسمان بلند كرد. آنگاه عطسه كرد و فرمود: اَلْحَمْدُللهِ رَبِّ العالَمينَ وَ صَلّي اللَّهُ عَلي محمد وَ آلِهِ زَعَمَتِ الظَّلَمَةُ أَنَّ حُجَّةَ اللَّهِ دَاحِضَةٌ وَ لَوْ أُذِنَ لَنَا فِي الْكَلَام لَزَالَ الشَّكُّ؛2 سپاس پروردگار جهانيان را و خداوند بر محمد و آل او درود فرستد. ستمكاران پنداشتهاند حجّت خدا از ميان رفته است. اگر براي ما اجازه در سخن گفتن بود، ترديدها از ميان ميرفت. از جمله فرمايشهاي آن حضرت در اين دوران، مطلب موجود در حکايت «احمد بن اسحاق» است. آن حضرت به زبان عربي فصيح به وي فرمود: اَنَا بَقيةُ الله في اَرضِهِ وَ المنتقم مِن اَعدائِهِ؛ من باقيماندة خداوند بر زمين او و انتقامگيرندة از دشمنان او هستم.اي احمد بن اسحاق! پس از ديدن، جستوجوي نشانه مکن»3..
دوران غيبت صغرا (260ـ329ق) غيبت صغرا عبارت است از دوران پنهانزيستي کوتاهمدت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) که طبق نظر مشهور، با شهادت امام عسکري(عليه السلام) (260ق) آغاز شده و با رحلت چهارمين نايب خاص آن بزرگوار (329ق) به پايان رسيده است که مجموعاً قريب هفتاد سال ميشود.
محل زندگي آن حضرت در اين دوران، به روشني مشخص نيست؛ ولي از برخي روايات و قرائن به دست ميآيد حضرت که اين مدت را به طور عمده در دو منطقه سپري کردهاست: يکي منطقه عراق و ديگري مدينه منوره که البته روايات متعددي بر اين مطلب دلالت دارد. از امام صادق(عليه السلام) در اين زمينه نقل شده است که فرمود: براي قائم(عجل الله تعالي فرجه الشريف) دو غيبت است: يکي کوتاه و ديگري طولاني. در غيبت اول جز شيعيان مخصوص از جاي او خبر ندارند و در غيبت ديگر جز، دوستان مخصوصش از جاي او خبر ندارند.1 در دوران غيبت صغرا، از سفيران چهارگانه (نواب خاص) کسي نزديکتر به آن حضرت ذکر نشده است و ايشان هم تماماً در عراق بوده و همواره با حضرت در ارتباط بودهاند. توقيعات فراواني نيز از طرف حضرت به دست آنها شرف صدور يافته است؛ بنابراين ميتوان گفت دستکم بخشي از عمر آن حضرت در اين دوران در عراق سپري شده است. دستهاي ديگر از روايات به صورت مطلق (بدون در نظر گرفتن صغرا و کبرا بودن غيبت) زندگي حضرت را در دوران غيبت، در مدينه منوره ذکر کردهاند که با توجه به روايات دسته نخست، ميتوان گفت ممکن است بخشي از دوران غيبت صغرا نيز در مدينه سپري شده باشد. امام باقر(عليه السلام) در اينباره فرمود: لابد لصاحب هذا الامر من عزلة... و نعم المنزل طيبة2؛ به ناگزير براي صاحب اين امر عزلت و گوشه گيري خواهد بود... و طيبه ]=مدينه[ چه منزلگاه خوبي است! بنابراين جمع بين دو دسته روايات به اين صورت است که آن حضرت در مدينه حضور داشتهاست؛ ولي به دليل ارتباط با نواب خاص داشتهاند، بخشي از عمر خود را در عراق سپري کردهاست. 2. دوران غيبت کبرا غيبت کبرا، به مدت زمان پنهانزيستي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) گفته ميشود که با وفات واپسين نايب خاص در سال 329 ق آغاز و همچنان ادامه دارد و فقط خداوند متعال است که پايان آن را ميداند. اين دوران، ويژگيهاي خاصي دارد که آن را به طور کامل از دوران غيبت صغرا متمايز ميسازد. از اين ويژگيها، کامل شدن غيبت آن حضرت است. همانگونه که پنهانزيستي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در اين دوران به کمال ميرسد و نيابت و سفارت، همانند دوران غيبت صغرا وجود ندارد، محل زندگي آن حضرت نيز نامشخصتر ميشود. در اين دوران است که هرگز نميتوان به طور قطع مشخص کرد آن حضرت کجا زندگي ميکند. البته روايات در اينباره به محلهاي گوناگوني اشاره کردهاند که برخي از آنها از اين قرارند: الف. مدينه منوره همانطور که پيشتر نيز اشاره شد، برخي روايات ـ به صورت عام و بدون قيد زمان غيبت صغرا ـ مدينه را جايگاه آن حضرت در دوران غيبت ميداند. ب. ناحيه ذيطوي ناحيه ذي طوي در يکفرسخي مکه و داخل حرم قرار دارد و از آنجا خانههاي مکه ديده ميشود. برخي از روايات، آن محل را مکاني معرفي ميكند که حضرت بخشي از زمان غيبت را در آن سپري ميکند. امام باقر(عليه السلام) در اينباره فرمود: صاحب اين امر را در برخي از اين درّهها غيبتي است (و با دست خود به ناحيه ذي طوي اشاره کرد).3 ج. دشتها و بيابانها از برخي روايات نيز استفاده ميشود که آن حضرت در طول غيبت، محل خاصي ندارد و همواره در سفر به سر ميبرد. از امام باقر(عليه السلام) نقل شده است دربارة شباهتهاي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) به پيامبران الهي، چنين فرمود: ... و اما شبهه من عيسي فالسياحة4؛ و اما شباهت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) به حضرت عيسي(عليه السلام) پس جهانگردي ]نداشتن مکان خاص[ است. همچنين، در توقيعي كه به نام شيخ مفيد صادر شده است ـ اگر صدور آن را بپذيريم ـ نيز به نامعلوم بودن مکان حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) اشاره شده است. در آن نوشته چنين بيان شده است: با اين که ما بر اساس فرمان خداوند و صلاح واقعي ما و شيعيان مؤمن خود تا زماني که حکومت در دنيا در اختيار ستمگران است در نقطهاي دور و پنهان از ديدهها به سر ميبريم.5 يادآوري اين مطلب لازم است که اين نامعلوم بودن محل زندگي آن حضرت در دوران غيبت کبرا، سبب شده است عدهاي به گمانهزنيهايي در مواردي سست و واهي بپردازند و به طرح محلهايي که اثبات آنها کاري بس مشکل است، روي آوردند. افسانه جزيرة خضرا و مثلث برمودا و مانند آن، حکايتهايي است که در تاريخ پر فراز و فرود اين اعتقاد سترگ رخ نموده است؛ ولي همواره روشنگران اين عرصه، مردم را از فرو غلطيدن در کجراههها و بيراههها حفظ کردهاند. البته پيش از آن نيز برخي مخالفان شيعه نسبت دادهاند که شيعيان بر اين باورند كه حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در دوران غيبت در سرداب سامرا زندگي ميکند. در اين جا مناسب است اشارهاي کوتاه بدان نماييم. از گذشته بيشتر خانهها در مناطق گرمسير عراق سرداب (زيرزمين) داشت، تا ساكنان خانه، از شدت گرماي تابستان در امان باشند6. خانه حضرت عسكري(عليه السلام) در سامرا نيز داراي سرداب بود. اين سرداب، محل زندگي و عبادت امام هادي، امام حسن عسكري و حضرت بقيةاللّه(عليهم السلام) بود و اغلب ديدارها با حضرت ولي عصر در عهد پدر در همين منزل و در همين سرداب انجام ميگرفت؛ به همين سبب شيعياني كه پس از رحلت امام حسن عسكري(عليه السلام)، براي زيارت قبر آن امام و پدر بزرگوارش وارد سامرا ميشدند، پس از زيارت قبر آن بزرگوار، در محل عبادت سه امام بزرگوار نماز ميخواندند و آنجا را زيارت ميكردند. اما همانگونه که اشاره شد، متأسفانه برخي دشمنان متعصب، با نسبت دادن تهمتهاي ناروا، خواستهاند از اين موضوع بهرهبرداريهاي نادرست كنند. آنان به شيعه تاخته و معتقدان به غيبت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را به استهزا گرفتهاند؛ با اين كه ميدانند حتي يك نفر شيعه راستين را نخواهند يافت كه معتقد باشد حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در سرداب پنهان شده يا در سرداب سكونت و اقامت گزيده است. بنابراين زائران، فقط از آن جهت به اين مكان مقدس احترام ميگذارند كه محل سكونت، زندگي، عبادت، نيايش و تلاوت قرآن انسانهاي كامل بوده است. با اين بيان، آنجا مكان مقدس و خانه پر بركتي است كه خداوند اجازه داده است چنين مكاني، رفعت مقام يابد و در آنجا نام خدا به عظمت برده شود؛ به همين سبب مسلمانان پيرو مذهب خاندان وحي و رسالت، آنجا نماز ميخوانند و بر پيامبر و خاندانش(عليهم السلام) درود ميفرستند؛ آنجا را زيارت ميكنند و كسي بر اين عقيده نيست كه امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در آن سرداب سكونت دارد يا اينكه از آنجا ظهور خواهد كرد.
(بسم الله الرحمن الرحیم) 3. دوران ظهور دوران ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) که درخشانترين فراز تاريخ و روشنترين دوران زندگي انساني است، ويژگيهاي فراواني دارد از جمله مهمترين آنها حاکميت واپسين معصوم و حجت الهي است. درباره محل زندگي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و حکومت آن حضرت در عصر ظهور، روايات فراواني وجود دارد. در اين روايات، به طور عمده مسجد سهله را منزل آن حضرت و شهر کوفه را به عنوان پايگاه حکومتي آن حضرت معرفي کردهاند.1
به وبلاگ من خوش آمدید . امید وارم به عشق و اطلاعاتتون به اقا افزوده باشم.مطالبی که من برای شما گذاشتم تا ازش استفاده کنین پس لطفا به عشق اقامونم که شده یه استفاده ای ازش بکنین از کنارش همینطوری نگذرین...
یاحق
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان عاشقان امام زمان و آدرس pouya-yamahdi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.